ناپلئون هیل در “فکر کردن و ثروتمند شدن” پرفروش ترین کتاب سال 1937 که در نتیجه بررسی دقیق زندگی بیش از 500 میلیونر خود ساخته است، معتقد است که مدیریت ثروت هر فرد بیش از آنچه که تصور میکنیم به روانشناسی و ذهنیت فرد مرتبط است.
استیو سیبولد، میلیونر خود ساخته که با 1200 فرد ثروتمند جهان مصاحبه کرده است با نظریه ناپلئون هیل موافقت میکند و در کتابش “طرز فکر افراد ثروتمند” میگوید: ثروتمند شدن بیش از آنکه به پول مرتبط باشد با ذهنیت در ارتباط است.
خب در این مقاله به 21 تفاوت در فکر کردن ثروتمندان میپردازیم که شاید بتوانید الگو برداری کنید:
ثروتمندان معتقدند که فقر راه رسیدن به همه ی بدی ها است
… مردم معمولی بر این باور هستند که پول مسیری برای بدی ها است.
بنا به گفته سیبولد، در قشر کم درآمد تر جامعه زمانی که فردی ثروتمند تر میشود یک شرمزدگی بخصوصی دارد. او در کتابش مینویسد. “فرد معمولی با این طرز فکر که افراد مرفه یا خوش شانس هستند یا متقلب، شستوشوی مغزی شده اند. و دنیا این را میداند که ثروتمند بودن به معنی خوشبخت بودن نیست ولی زندگی آسان تر و لذت بخش تر میشود.”
از نظر ثروتمندان خودخواهی یک خاصیت خوب است
سیبولد به بیزینس اینسایدر گفت: ” درحالی که افراد عادی فکر میکنند خودخواهی یک گناه است. مردم ثروتمند به فکر راضی کردن خودشان هستند. و وانمود نمیکنند که نجات دنیا برایشان مهم است.”
به علاوه او مینوسید که مشکل قشر متوسط جامعه این است که به این خصلت با دید منفی مینگرند و همین آنها را فقیر نگه میدارد.
او معتقد است که “اگر شما به خودتان اهمیت ندهید، در موقعیتی نیستسد که به شخص دیگری کمک کنید. نمیتوانید از چیزی که ندارید به دیگران ببخشید.”
افراد ثروتمند ذهنیت عمل کردن دارند
…افراد معمولی ذهنیت معجزه و شانس دارند.
“در حالی که اکثریت منتظر خوش شانسی هستند و برای موفقیت دعا میکنند افراد موفق مشکلات سر راه را حل میکنند.” سیبولد در کتابش نوشته است. “قهرمانی که بیشتر مردم منتظرش هستند خدا، دولت، رئیس، و یا همسرشان است. سطح تفکر افراد معمولی باعث به وجود آمدن این روش زندگی میشود در حالی که فرصت ها درحال از دست رفتن هستند.”
ثروتمندان به دنبال کسب دانش بخصوصی هستند
…افراد معمولی باور دارند که مسیر ثروتمند شدن با تحصیلات آکادمیک برایشان سنگ فرش میشود.
“بیشتر ثروتمندان تحصیلات آکادمیک کمی دارند، و ثروت خود را از طریق یاد گرفتن یک دانش بخصوص به دست آورده اند. در حالی که اکثریت بر این باورند که کارشناسی ارشد و دکتری راه رسیدن به ثروت هستند. بیشتر هم به این دلیل که خط فکریشان آنها را عقب نگه میدارد… ثروتمندان به نتیجه اهمیت میدهند.”
ثروتمندان برای آینده رویا پردازی میکنند
…مردم عادی در فکر روزهای خوب گذشته هستند.
“مردمی که باور دارند روزهای خوب را پشت سر گذاشته اند به ندرت ثروتمند میشوند. و همیشه هم مشکل افسردگی دارند. میلیونرهای خود ساخته پولدارتر میشوند چون روی خودشان، هدفهایشان، و آرزوهایشان برای آینده ای نا معلوم شرط بندی میکنند.”
مردم ثروتمند تفکر منطقی نسبت به پول دارند
…ولی مردم عادی دیدی احساسی به پول دارند.
” یک فرد با سطح هوش معمولی، تحصیلات عالیه، و به عبارتی موفق در آخر به فردی ترسو، با تفکر کم تبدیل میشود که بزرگترین آینده نگری اقتصادیش داشتن رفاه در بازنشستگی است. افراد موفق پول را دقیقا چیزی که هست میبینند با دیدی کاملا منطقی. افراد بسیار موفق میدانند که پول وسیله ای برای گزینه ها و فرصتهای موفقیتی بیشتر است.”
ثروتمندان دنبال علاقه خود میروند
…و افراد عادی دنبال پول درآوردن از شغلی هستند که آن را دوست ندارند.
“از نظر افراد معمولی ثروتمندان همیشه کار میکنند. اما نگرش ثروتمندان این است که تمام مدت کاری را که دوست دارند انجام بدهند و برای آن پول بگیرند.”
به عبارت دیگر مردم قشر متوسط شغلی را انتخاب میکنند که آنرا دوست ندارند “چون به پول احتیاج دارند، و در مدرسه یاد گرفته اند که یک خط فکری ثابت داشته باشند و از طریق کار یدی یا ذهنی پول دربیاورند.”
ثروتمندان دنبال چالش هستند
… اما قشر مردم عادی برای خودشان هدف های سطح پایین تعیین میکنند تا از شکست نا امید نشوند.
” روانشناسان و دیگر متخصصان سلامت روان همیشه توصیه میکنند که در زندگی هدفهای سطح پایین تعیین کنید تا با امنیت و بدون شکست زندگی کنید.” اما سیبولد معتقد است که ” هیچ کس به آرزوهایش دست نمیابد مگر با تعیین اهداف بزرگ و جسورانه”
ثروتمندان از پول دیگران استفاده میکنند
… اما مردم عادی فکر میکنند برای پول درآوردن باید پول داشت
سیبولد میگوید که ثروتمندان از برنامه ریزی برای آینده با پول دیگران ترسی ندارند. “ثروتمندان میدانند که اگر تنهایی از پس مسائلی برنیاییند کاملا نا مناسب است. اما سوال اصلی که میپرسند اینست که: آیا این مورد ارزش سرمایه گذاری،خرید یا تلاش را دارد یا نه؟”
ثروتمندان میدانند که بازار بر پایه ی احساس و حرص است
…اما مردم عادی فکر میکنند که بازار بر پایه ی منطق و استراتژی است.
“ثروتمندان میدانند که اصلی ترین احساسات پشت بازار ترس و طمع هستند و بر پایه این دو عامل تجارت میکنند. با آگاهی از ذات انسان و تاثیر آن در تجارت، ثروتمندان استراتژی های سودمند برای به دست آوردن ثروت بیشتر میچینند.”
ثروتمندان به فرزندانشان هم ثروتمند شدن را میاموزند
…اما مردم عادی بقا را یاد میدهند.
سیبولد میگوید والدین ثروتمند از سنین پایین به کودکانشان داشته ها و نداشته ها در جهان را یاد میدهند. سیبولد این نظریه را رد میکند که میگویند او بر نخبه سالاری معتقد است.
مردم معتقدند که والدین ثروتمند به کودکانشان نگاه برتری داشتن نسب به قشر ضعیف را یاد میدهند اما سیبولد معتقد است که آنها نگاه واقع بینانه به اصل ماهیت جامعه را به کودکانشان یاد میدهند.
ثروتمندان آرامش ذهنی را در ثروت میدانند
…اما برای قشر متوسط پول مسئله ی استرس زایی است.
دلیل اینکه ثروتمندان پول بیشتری به دست می آورند این است که کتمان نمیکنند که پول بیشتر مشکلات را حل میکند.
قشر متوسط پول را شیطانی ترین استرس زندگی میدانند که باید تحملش کرد اما ثروتمندان پول را بزرگترین رهایی بخش میدانند و میدانند که با مقدار کافی آن میشود به آرامش اقتصادی رسید.
ثروتمندان ترجیح میدهند درحال یاد گیری باشند تا اینکه خوش گذرانی کنند
…مردم معمولی ترجیح میدهند خوش گذرانی کنند.
سیبولد توضیح می دهد که ثروتمندان بجای سرمایه گذاری در تحصیلات آکادمیک، به دنبال یادگیری هستند حتی بعد از دانشگاه.
“وقتی وارد خانه یک ثروتمند میشوید اولین منظره ای که جلب توجه میکند یک کتابخانه بزرگ است که برای کسب اطلاعات و دانش بیشتر و موفقیت بیشتر از آن استفاده میشود.” “قشر متوسط داستان، روزنامه و مجله میخوانند.”
ثروتمندان دوست دارند با افرادی که همفکر خودشان هستند در ارتباط باشند
…در حالی که قشر متوسط فکر میکنند آنها مغرور هستند.
به گفته سیبولد دلیل این نوع رابطه ثروتمندان با یکدیگر، تفکر منفی قشر متوسط نسبت به پول است. این تفکر ثروتمندان را از ارتباط برقرار کردن با مردم عادی باز میدارد.
“مردم ثروتمند نمیتوانند اخبار بدبختی و اندوهگین را تحمل کنند. این رفتار آنها به عنوان مغرور بودن برداشت میشود. و لقب مغرور برای ثروتمندان دیگر دلیل قشر متوسط برای رضایت خود از مسیر زندگیشان است.”
ثروتمندان روی درآمد بیشتر تمرکز میکنند
…مردم عادی روی پس انداز بیشتر تمرکز دارند.
“در حالی که قشر متوسط سرگرم قیچی کردن کوپن ها هستند و صرفه جویانه زندگی میکنند، فرصت های زیادی را از دست میدهند. حتی در اوج بحران مالی، ثروتمندان طرز تفکر قشر معمولی را رد میکنند. آنها استاد متمرکز کردن انرژی ذهنی خود روی موضوع اصلی هستند: پول”
ثروتمندان میدانند که کی ریسک کنند
… اما مردم عادی همیشه محتاط هستند.
“شعا ثروتمندان به کار گیری یک اهرم است. هر سرمایه گذاری به نحوی پول از دست میدهد، اما قشر مرفه میداند که مهم نیست چه پیش آید مهم اینست که بازهم میتواند درآمد داشته باشد.”
بلاتکلیفی برای ثروتمندان آسایش است
…مردم عادی دوست دارند در آسایش کامل باشند.
“طرز تفکر مردم عادی آرامش جسمی، ذهنی و احساسی است. ثروتمندان با این تفکر بزرگ میشوند که میلیونر شدن آسان نیست و برای رسیدن به آرامش باید جنگید. آنها می آموزند که در اوج بلاتکلیفی برای خود آؤامش پیدا کنند.”
قشر مرفه همواره منتظر کسب درآمد است
…مردم عادی همواره در انتظار کشمکش هستند.
” به افراد منفی باف که میگویند زندگی دار مکافات است و باید سوخت و ساخت گوش ندهید”
ثروتمندان عقده ی پول و موفقیت دارند
…مردم عادی معتقداند که عقده لغت بسیار بدی است.
” درستش این است که ثروتمندان عقده ی خوبی نسبت به، به دست آوردن چیزی که میخواهند، دارند. ثروتمند تجارت و زندگی را یک بازی میبیند، بازی که دوست دارد برنده آن باشد.”
سیبولد نصحیت میکند که بفهمید دقیقا چه چیزی میخواهید و چگونه قرار است آنرا به دست بیاورید. قطعا نظم خاصی برای “برنده شدن” نیاز است.
پول دوست ثروتمندان است
…اما دشمن مردم عادی
“بیشتر مردم یک رابطه مصنوعی و غیرکاربردی با پول دارند و فکر میکنند که پول ترسناک است. – سخت به دست می آید و سخت هم میشود آنرا نگه داشت. اگر میخواهید پول کسب کنید این تفکر را که پول از شما فراری است را کنار بگذارید و آن را مانند یک متحد ببینید. دوستی که قرار است پایان بیخوابی های شبانه، درگیری های ذهنی و نجات دهنده زندگی شما باشد. برای ثروتمندان پول دوستی است که میتواند تمام مشکلاتی را که دیگر دوستها نمیتوانند حل کنند، از بین ببرد. و همین تفکر مثبت باعث ارتباط قوی بین انسان و پول میشود.”
ثروتمندان باور دارند که میشود همه چیز را یکجا داشت
… مردم عادی معتقدند که باید بین ثروت یا خانواده یکی را انتخاب کرد.
این تفکر که ثروت در قبال فداکردن خانواده است، مزخرفی بیش نیت.
“مردم عادی شستوشوی مغزی شده اند که یکی از این دو را میتوان داشت. اما ثروتمندان معتقدند که میشود بهر آنچه که میخواهید برسید با یک طرز فکر درست در مورد عشق و ثروت.”
